آتنا در نقش عدد هفت
پیروان فیثاغورس مذهب تناسخ داشتند و از خوردن گوشت حیوانات امتناع می نمودند. اختراع جدول ضرب و کشف شکل عروس در هندسه به او منسوب است. در فلسفه فیثاغورس «عدد» اصل وجود است و همه ی امور نتیجه ی ترکیب اعداد بشمار می رود. لفظ فلسفه نیز از ابداعات این فیلسوف بزرگ است.
به عقیده ی این فیلسوف حقیقت جز «عدد» چیز دیگری نیست و بقیه ی امور ظواهر بی معنی است.
«افلاطون» نیز در اواخر عمر به نقش اعداد توجّهی کامل داشت.
«ارسطو» نیز تأئید کرده است که افلاطون در تعلیمات شفاهی خود اعداد را جایگزین اشکال فلسفی نموده است.
پس از او «آکادمی» یک مرکز تحقیقات درباره ی علوم ریاضی گردید و «اعداد» جنبه ی معنوی و الهی به خود گرفتند و هر عددی مانند «میت Mythe» دارای قدرت و نفوذ خاصّی شد، همانگونه که «زئوس» در مقام خدای خدایان «میت» اصلی یا «عنصر عامل» به شمار می رود اعداد نیز نقش اساطیری پیدا کرده اند و بنابر مباحثات «میتولوژی» عدد دو معادل «دیوسکورها Dioscoures» (1) است و عدد چهار در نقش «ائول Eole» (2) و عدد هفت خاص الهه عقل یعنی «آتنا» است.
اعدد از یک تا ده مقابل خدایان «همر» قرار می گیرند و شک نیست که فیثاغورس به این مسئله توجه کامل نموده و آنها را با یکدیگر تطابق داده است.
«پلوتارک» مورخ شهیر نیز ارزش اعداد را هرگز از نظر دور نداشته است. در «ایلیاد» و «ادیسه» نیز اعداد اهمیت فراوان دارند و در تفاسیری که مکتب فیثاغورسیان و افلاطونیان بر این دو کتاب «همر» نوشته اند همه جا نقش اعداد چشم گیر است.
«آتنا» در مقام تطبیق میت های میتولوژی با میت های ریاضی نقش عدد هفت را دارد.
توجیهی که در «میت های همر» بوسیله «فیلکس بوفیر» (3) استاد دانشکده ادبیات تولوز (فرانسه) در این زمینه به عمل آمده و مبتنی بر تحقیقات عمیق فلسفی است نشان می دهد که عدد هفت از نظر قدما بدون مادر بوجود آمده و از این جهت کاملاً شبیه «آتنا» است.
عدد «هفت» باکره است و در این زمینه نیز مانند الهه عقل است.
«فیلولائوس Philolaos» (4) نیز عدد هفت را بدون مادر می داند و پدرش را تنها عامل وجود او بشمار می آورد در حالیکه عدد سه و دو را پدر و مادر عدد شش می شناسد و بخصوص به نظر او عدد فرد (طاق) نقش پدری را ایفا می کند ولی بر طبق محاسبات ریاضی، قدما عدد هفت را متولّد از هیچ عددی نمی شناسند، عنصر عامل و ماده ی بسیط را در این زمینه می توان (پدر اعلی تمام اعداد اصلی) بشمار آورد همچنانکه در مورد عدد هفت منشاء عنصر عامل یعنی (زئوس) نقش اساسی را ایفا می کند.
«هفت» مستقیماً وابسته به عنصر عامل است که «سر» اعداد است و «آتنا» نیز از «سر» زئوس (عنصر عامل) (5) خارج شده است. در فصل پنجم «ایلیاد» بیت 747 و فصل سوم «ادیسه» بیت 135 بدان هنگام که «آتنا» مورد تحسین قرار می گیرد به عنوان «دختر خدای قادر» معرفی می گردد و به حقیقت عدد «هفت» نیز مظهر عدالت و فرزانگی زئوس است.
«هفت» کاملاً در این میان نقش بیگانه ئی را ایفا می کند که نه به کسی بستگی دارد و نه کسی به او وابسته است.
از نظر قدما عدد هفت در سکون و بی حرکتی کامل قرار دارد و «لیدوس Lydus» نیز نظر «فیلولائوس» را در مورد تطبیق «عدد هفت» و «آتنا» مانند اکثر قدما تأئید و تأکید می کند.
یکی دیگر از سجایای «آتنا – هفت» این است که با وجود مؤنث بودن جنبه ی مردانگی و جسارت مردان را دارد.
بحقیقت «آتنا» بجز نامش هیچ نشانی از مؤنث بودن ندارد و عدد «هفت» نیز همین نقش را در سلسله ی اعداد ایفا می کند زیرا عددی که قابلیت تقسیم به خود بدهد مؤنث است و عدد هفت قابلیت تقسیم ندارد.
بنابراین عدد «هفت» بصورت عجیبی «فردیّت» دارد و در برابر هر گونه تقسیمی عاصی و سرکش است. (6)
«هفائیستوس» خدای صنعت و آتش نیز در نظر فلاسفه و علمای عهد کهن نقش عدد نه (9) را به عهده دارد.
«پزدو- ژامبلیک» دلیلی برای این نظریه ی خود را ابراز داشته که بسیار مبهم و بعید به نظر می رسد. او می نویسد: «اعداد ترقی می کنند تا به نهایت فردیّت خود یعنی نه (9) می رسند همانگونه که عروج در حدّ کمال، اختلاط است» شاید توهّمی که برای فیلسوف در توجیهی بدینسان نامفهوم پیش آمده مربوط به قدرت هفائیستوس در زمینه ی آتش باشد که نزد قدما «حدّ کمال» بشمار می رفته و قابل «اختلاط» نبوده است. از جهت دیگر چون هفائیستوس خدای صنعت و آهنگری است و قدما برای نشان دادن عدد نه (9) همیشه آنرا در عین حال که مظهر عالیترین عدد فرد می دانستند نزدیک به آخرین مرحله فردیّت می شناختند و این خاصیت در آهن نیز وجود دارد که در حدّ اعلی ذوب می شود و در حدّ ادنی سرد و بی روح است؛ بنابراین می توان خاصیت عددی آن را با نه «9» همگام شناخت.
بعضی عدد نه «9» را معادل «هرا Hera» می دانند و شاید بدان جهت باشد که حیطه ی قدرت و دایره ی عمل کیهان در نهمین مرحله به حد کمال می رسد. (7)
«هرا» دختر کرنوس و رئا و از اولین نسل المپی هاست که با برادرش «زئوس» ازدواج کرد و در سنّتهای فلسفی و ادبی و هنری وابسته به او، همیشه بعنوان «حدّ کمال» شناخته می شود زیرا چوگان آمریت و نیم تاج خاص خدایان به او تعلق دارد و شاید هم چون مجموعه ی 9 خدای المپ با همگامی «عنصر عامل» یعنی «زئوس Zeus» عدد ده را بوجود می آورند این رقم کاملاً جنبه ی آسمانی و علوی به خود می کرد.
«هرا- نه» خواهر و همسر زئوس یعنی «عنصر عامل» یا ماده ی بسیط می شود تا به هر یک از عناصر قدرت خدائی ببخشد.
این مجموعه ای که عدد «نه» را بوجود می آورد می تواند صفات دیگری را نیز بپذیرد و «همر» نیز با دقت کافی از این مقوله صحبت کرده و بخصوص به هنگامی که از خورشید صحبت می کند «آپولون Apollon» را نیز در این طبقه بندی قرار داده است.
این مجموعه علوی همان «اکائرگوس Ekaergos» یعنی خدائی است که «از دور می رویاند» زیرا قدرت او نمی گذارد حتی خدایان از حیطه ی پیش بینی شده گامی فراتر نهند.
بر فراز همه این اعداد، فرزندی از نسل باستانی خدایان قرار گرفته که «هیپریون Hyperion» (8) نام دارد.
«پرکلوس» آتنا را قدرتی روشن بین و باهوش معرفی می کند در حالیکه آرس Ares را قدرت کور می شناسد.
جالب این است که در سلسله ی اعداد خدای جنگ (آرس) جائی ندارد و جهانی که «همر» از نظر اساطیری مجسم کرده است در مکتب فیثاغورسیان در حدّ اعلی «اورانوس» یعنی آسمان و در حدّ ادنی «تار تار Tartare» (4) یعنی آخرین طبقه جهنم است.
جهان تآتر جنگ جاودانه بین عناصر بد و خوب است و اعداد نیز در چهار عمل اصلی، سیمای گوناگون به خود می گیرند تا نشان دهنده ی نقش های خدایان اساطیری باشند؛ «آتنا» در این زمینه بزرگترین رمز عقل و زیرکی و فراست بشمار است.
پی نوشت ها :
1-«دیوسکورها» برادران دو قلو یعنی «کاستر» و «پلوکس» و فرزندان «زئوس - لدا» هستند که برادران «هلن» و «کلی تمنستر» بشمار می روند. معابد بی شماری برای این دو برادر در نواحی مختلف پلوپونز برپا شده و بازیهای المپیک تحت حمایت آنان برگزار می گردید.
2- ائول جد اساطیری و افسانه ئی قوم «ائولین ها Eoliens» است که پسر «هلن Hellen» و «اورسئیس Orseis» بود. مسلماً خوانندگان محترم توجه دارند که این هلن پسر «دو کالیون و پی آر» و جد اصلی قوم «هلن» است و با «هلن تروآ» فرق دارد (در میتولوژی از چند «ائول» دیگر نیز صحبت شده است).
3- Les Mythes d, Homere: F. Buffiere صفحه 577
4- فیلولائوس فیلسوف مکتب فیثاغورسی در قرن پنجم پیش از میلاد است که در شهر «تب Thebes» و خطه ی «بئوسی» به تدریس اشتغال داشت.
5- «پزدو- ژامبلیک Pseudo Jamblique»: کتاب «در الهیات Theologie» صفحات 41 و 45
6- پزدوژامبلیک: کتاب الهیات صفحه 53
7- «پزدو- ژامبلیک» صفحه 58 در باب الهیات: «دایره قدرت و عمل هوا پس از میزان قدرت ستارگان و ثوابت است و هفت کیهان (یا طبقه) اختری پیش از آب و زمین هستند» پروکلس فیلسوف نیز همین عقیده را دارد.
8- هیپریون یکی از تیتان هائی است که پسر «اورانوس- گایا» بوده و با خواهرش «تی یا Theia» ازدواج نمود و «هلیوس Helios» (خورشید) «سنله Selene» (ماه) و «ائوس Eos» (سپیده دم) فرزندان او هستند.
آپولون نیز هر صبحگاه ارابه طلائی فرزند او (خورشید) را به حرکت در می آورد.
4- در ایلیاد همر، تارتار محلی است که باید آنرا جحیم خواند. این منطقه زیر اقامتگاه ارواح قرار دارد و همان فاصله ای که میان آسمان و زمین موجود بود میان عالم ارواح و تارتار نیز وجود داشت. این نقطه درست مقابل «شانزلیزه» یعنی جای صواب کاران قرار گرفته است. «هزیود» نیز «تارتار» را عمیق ترین منطقه ی زمین شناخته و حتی آنرا زیر دنیای مردگان قلمداد کرده است.
بنابر افسانه های میتولوژی دودمانهای گوناگون خدایان، دشمنان خود را در آن محل زندانی می کردند.
«اورانوس Ouranos» (آسمان) سه تن از فرزندانش را که در اثر همخوابگی با «گایا Gaia» (زمین) بوجود آورده بود «آرژس Arges» و «استروپس Steropes» و «برونتس Brontes» یا «سیلکوپ» های عصیانی نامیده می شدند و در «تارتار» زندانی ساخت ولی «گایا» تیتانها را علیه پدرشان بشورانید و کوشش نمود تا «کرنوس Cronos» که جوانترین آنان بود «سیکلوپها» را نجات بخشد.
«زئوس»، خدای خدایان در نبردی که علیه تیتانها و ژئانها نمود «سیکلوپها» را از زندان «تارتار» آزاد ساخت و به اتحاد با خود دعوت نمود و به کمک «هادس» و «پوزئیدون» تیتانها را در اعماق «جهیم» زندانی ساخت و «هکاتونشیر Hecatonchires» که پسران «اورانوس- گایا» و غولانی با یکصد دست و پنجاه سر بودند و «بریاره Briaree» و «گی یس Gyes یا گی گس Gyges» و «کوتوس Cottos» نام داشتند به مراقبت «سیکلوپها» گماشت.
سیکلوپها بدست آپولون کشته شدند و زئوس نخست می خواست آپولون را بجرم این عمل در «تارتار» زندانی کند اما بخواهش مادرش «لتو» او را به مجازات دیگری محکوم کرد.
«آپولون» مجبور شد مدتی بخدمت افراد بشر درآید تا از گناهی که مرتکب شده بود تطهیر شود و به همین جهت او را به شبانی گله های «آدمت» پادشاه «فر Pheres» (در یونانی Pherae) فرستادند.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}